دلتنگی گلشید
بابا بزرگ مهربون گلشید خانوم چند روزیه که رفته مسافرت و دل گلشید حسابی براش تنگ شده چند شب پیش که رفته بودیم خونه بابابزرگ ؛ گلشید توی اتاقا دنبالش میگشت وقتی دید بابابزرگ نیست شروع به غر زدن کرد و هی خودش رو به من میچسبوند که بغلش کنم و ببرمش بیرون طفلکی دلش تنگ شده بود واسه بابابزرگش که بیاد وباهاش بازی کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی