اين عكسو چند روز پيش كه اومدن خونه ي ما انداختن و من حالا ديدم امروز ديدم كه ايستاده براي همين چند تا عكس ازش گرفتم وقتي داشت از دستم فرار ميكرد توي درگاه اتاق متوجه شد كه دارم ازش عكس ميگيرم ...
اين چند روزي كه ارسطو اينجا بود بجز مسابقه كه با هم گذاشتند در كنجكاوي هم هم نظر بودند.اينم عكساش ادر اين كنجكاوي با هم دعوا هم ميكنند و ارسطو جون از اينكه گلشيد پيراهنش را گرفته ناراحت ميشود و گريه ميكند واين هم مسابقه كتاب پاره كردن ...
گلشيد عزيز من ياد گرفته از طريق مبل ها خودش رو به ميز ناهارخوري ميرسونه و از اون بالا ميره اون عاشق اينه كه خودش رو توي آيينه نگاه كنه تمام روكش هاي صندلي رو هم با ناخنهاش كنده ...
عكساي زيادي را در آتليه براي گلشيد جونم گرفتن كه چند تاشو من اينجا ميذارم.ماشالا يادتون نره تازه يهو عكساي بچه ي ما را نزارين تو وبلاگاتون و بگين قشنگترين دخمل دنيا ...
حدود ده روزه که گلشید خانوم داره روی زانوهاش راه میره دیگه هیچ چیزی توی خونه از دستش در امان نیست با اینکه همه چیز رو از جلوی دستش برداشتیم اما باز هم جایی رو پیدا میکنه که ازش بالا بره اینم عکسایی از شیطنت های گلشید جون ...
گلشيد جون امشب خانه ي ما بود ويه تل خوشكل هم زده بود روي سرش و ماشاالله خوشكلتر شده بود.جيغ هم كه ميزد و براي اينكه چيزي را بر داره بغل مبل خودش را بالا ميكشه الهي قربونش برم. ارسطو جون هم امشب تلفني احوالش را پرسيدم متاسفانه هنوز اسهال داره و نميدونم بخاطر دندوناش هست يا چيز ديگه خدا كنه زودتر خوب بشه ...
گلشيد جون خيلي نجيبه و اصلا صورت آدمو چنگ نميزنه برعكس ارسطو كه خيلي شيطونه و اگه غافل بشي كلي پوست صورتت را بايد لاي ناخوناش جمع كني.امشب گلشيد جون به خونه ي ما اومد و من هم چند تا عكس ازش انداختم گلشيد جون تيپ تابستوني را زده الهي قربونش برم ...
بعداز تعطيلات مسابقه در دو مرحله بين گلشيد جون و ارسطو جون انجام شد و خوشبختانه در اين مرحله بعلت بازيگوشي ارسطو جون ،گلشيد جون برنده شد. اينهم عكساش و دست آخر براي اينكه دلخوري نباشه با هم پيانو نواختند واينهم عكساش ولي عكسها ي مسابقه ي قبلي را اينجا گذاشتم ...