گلشيد گلشيد ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

گلشید و پدر بزرگ

اين چند روز عيد

    اينهم چند عكس كه از گوشه ي عكسها جدا كردم در اين چند روز عيد وقتي گلشيد و ارسطو با هم بودند اگر مواظبشون نبديم قرار بود سر و صورت همو زخم كنند .هر دوشون دوس دارن موهاي همديگرو بكشن ...
11 فروردين 1392

شش ماه را تمام كرد

  گلشيد عزيزم دوم فروردين شش ماهگي را تمام كرد و وارد ماه هفتم زندگي شد از آنجا كه اين چند روز همه در فكر خونه تكوني و عيد بودند اين مهم را فراموش كردند به همين خاطر چند تا عكس ديروز ازش انداختند كه  اينجاميگذارم ...
4 فروردين 1392

تنهایی

از روز شنبه من مجبور شدم برم سر کار و از امید زندگیم دور باشم برای اولین بار احساس کردم که دارم سخت ترین کار دنیا رو انجام میدم واقعاً طاقت دوری از گلشید رو ندارم از صبح هزار بار احوالش رو میپرسم و بارها به عکسش نگاه می کنم خیلی سخته  تمام روز انتظار می کشم تا ساعت 2 بشه و من خودم رو به خونه برسونم. ...
13 اسفند 1391

خوردن لحاف به جاي شير

گلشيد جون مدتيه كه علاقه شديدي به خوردن لحافش پيدا كرده و تا ازش غافل ميشي پتو يا لحافش رو ميكنه توي دهنش و شروع ميكنه به خوردن . اين عكس هم واسه موقعيه كه تازه از خواب بيدار شده بود و به جاي شير داشت خودش رو با لحافش سير مي كرد.(تازه مدتيه ياد گرفته از هر دو طرف خودش رو دمر كنه )(بازم پسورد يادم رفت ) ...
29 بهمن 1391

بعد از واكسن

چند روزه كه پدر بزرگ گلشيد حوصله نداره و اين خيلي بده  واسه همين من تصميم گرفتم يه مطلب بذارم اما پسورد قبلي يادم رفته بود واسه همين از پسورد پدربزرگ استفاده كردم و وارد شدم ( ) چند روز پيش گلشيد جون رو برديم واسه واكس چهارماهگيش توي درمانگاه خيلي آروم بود اما بعد از واكس خيلي گريه مي كرد و دست و پا ميزد واسه همين مجبور شديم اينطوريش كنيم تا خوابش ببره ...
11 بهمن 1391