گلشيد گلشيد ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

گلشید و پدر بزرگ

تولدت مبارک

  تولدت مبارک دخترم، عزيزم، فرشته كوچك من ... به تو كه مي نگرم، همه زيبايي دنيا را، هر آنچه وصف شدني و هر آنچه توصيف ناپذير است را، يكجا مي بينم... در يكايك لحظه هاي بودنم، برايت سلامتي، شادماني، موفقيت و سربلندي آرزو ميكنم. دوستت مي دارم بيش از آنكه در حجم انديشه ها بگنجد، از خدا ميخواهم ياري ام كند در اين امر خطير، تا به تو بهترين ها را بياموزم و تو را هم آن سان كه شايسته بهترينها هستي پرورش دهم... پروردگارا، مهربانا! زيباترين و برترين هديه عمرم را تو به من دادي، آنرا بر من ببخش و همراهم باش تا رساندن فرشته من بر اوج قله هاي موفقيت و نشاندن شاهين بخت و اقبال بر شانه هاي ظريف و كوچكش.... دخترم، تولدت مب...
2 مهر 1392

كارهاي گلشيدجون

حدود بيست روز ديگه گلشيد جون ميشه يكسالش. عزيز دلم با اومدنش به زندگي من و باباش رنگ تازه داده همه چيز رو برامون قشنگ و خواستني و زندگيمون رو كامل كرده الان دو تا دندون كوچولوي بالاش تازه نوك زده وقتي ميخنده اينقدر خوردني ميشه كه نميشه ازش دل كند  و بوسش نكرد دخترم از اين كار خوشش نمياد و خودش رو پرت ميكنه از بغلم بيرون نميذاره بوسش كنم  راه رفتن رو با حالت دويدن شروع كرده وقتي مي خوره زمين دستش رو ميگيره سر زانوش و از جاش بلند ميشه قربونش برم رفتاراش مثل آدم بزرگا شده. اگه چيزي رو خواسته باشه كه دستش بهش نرسه حرص ميكنه دستاش رو توي هم گره ميكنه و از گلوش صداهاي عجيب و غريب در مياره . منم عاشق اين كارشم چون قيافش خيلي خواستن...
13 شهريور 1392

دختر فراري

  دختر عسل من تازگيها خيلي شيطون شده اونقدر كه حتي نمي ذاره بعد از حمام لباساش رو تنش كنم  همين كه از توي بغلم ميذارمش زمين با حوله اش فرار ميكنه كلي از اين كار خوشش مياد و ذوق ميكنه ...
30 مرداد 1392